- کسی که عشق رهایش می کند، بودنی است که نمی داند چگونه باید باشد!
- عشق بی ایمان تا هنگامی هست که معشوق نیست و چون هست شد، نیست می گردد. این عشق با وصال پایان می گیرد و ان عشق با وصال اغاز.
- عشق می تواند جانشین همه ی نداشتن ها شود.
- عشق، حیرت و گریز و بی تابی یک دور افتاده است برای پیوستن، برای اتصال. ناله ی نی خشک و بریده و غریب، در ارزوی بازگشت به نیستان.
- عشق زاییده ی تنهایی است و تنها یی نیز زاییده ی عشق است.
- انجا که عشق فرمان می دهد، محال سر تسلیم فرود می اورد!
- عشق وجود ندارد. عشق می تواند وجود پیدا کند.
- عشق موجودی نیست که ان را بیابند. عشق یک هنر است؛ باید ان را اموخت و ان را افرید.
- بگذار تا شیطنت عشق، چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید.
- به شماره ی هر دلی، عشقی هست.
- عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است، و تنها با دیدار و پرهیز، زنده و نیرومند می ماند.
- عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
- دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را از سطح بلندترین قله ی عشق های بلند، پایین نخواهم اورد.
- عشق در اوج اخلاصش به ایثار رسیده است و در اوج ایثارش به قساوت!
- دور ماندن از عشق حقیقتی است که بزرگ ترین رنج؛ یعنی تنهایی را در انسان به وجود اورده است.
- اگر عشق نباشد، تنهایی نیست. تنهایی ارزو است، سعادت و ارامش است.
- انسان حتی انسان های عادی می توانند عشق هایی بیافرینند که انسان، حتی انسان های بزرگ نمی توانند شایسته اش باشند.
- محبت در انسان زاییده نمی شود؛ بلکه باید به او محبت داد و متقابلآ محبت گرفت.
- محبت ارام و پاکی که میان دو دوست، پس از شستشوی غباری که بر دل هایشان نشسته بوده است، تندتر و سوزنده تر می شود.
- دل خود اقلیمی دیگر است و جز عشق، هیچ قدرتی بر ان فرمان نمی راند.
- عشق چه اسمانی باشد چه زمینی، عاقبتش به سوی خداست.
- دل ادمی یک ظرف خالی است؛ برای ان که از ان محبت بگیرید باید قبلآ بدان داده باشید.
- محبت زاده ی دلی نیست، دل ان را نمی سازد، ان را می گیرد و به صورت دیگر پس می دهد.
- حرف زدن دیگر "از" ندارد، فقط "با" دارد و بس.
- بعضی حرف ها را فقط دست ها به هم می گویند، فقط دست ها!
- نمی رفتند تا به جایی برسند، می رفتند تا با هم باشند.
- چه قدر تحمل دیدار سنگین است! دیدار این همه عظمت، دشوار است. شانه های نازک احساست، پرده های کم جرئت قلبت چه گونه تاب اورند؟
- ویرانه ای بزرگ هستم که مردم از همه رنگی و همه نیازی می ایند و از من هر چه را بتوانند و بخواهند بر می گیرند و می برند.
- عشق عبارت است از همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن.
- حفره ای که یک کلمه در سینه یا قلب کسی باز می کند، گاهی از جای یک گلوله ی توپ، بزرگ تر و عمیق تر است.
- خدایا... به من قدرت ان عطا کن که بتوانم بدان اندازه که او را دوست می دارم، نیاز دوست داشتنش را در خود خاموش سازم!
- هر کس به میزانی که به تنهایی نیاز دارد، عظمت دارد و بی نیازتر است.
- تنهایی به معنی بی کسی نیست، بلکه به معنای جدایی است. به معنای بی کسی نیست، به معنای بی "او"یی است.
- دلی که از بی کسی غمگین است، هر کسی را می تواند تحمل کند.
- او ستون خیمه ی احساس من است. چه گونه این خیمه بر افراشته بوده است و این ستون نبوده است؟ مگر می شود؟!
- نوشتن برای فراموش کردن است، نه برای به یاد اوردن.
- پرستش، عالی ترین احساس دوست داشتن است.
- دوست داشتن! وای که چه قدر دل من می تواند دوست بدارد! باور کردنی نیست!
- راستی که دوست داشتن چه قدر سخت است!